نتایج جستجو برای عبارت :

یاد باد آن روزگاران

روزگاران (کتاب پزشکان) نویسنده: سروش زنگنه انتشارات: روایت فتح
روزگاران (کتاب پزشکان) : قصه ی مردان مدرک دار متخصص و البته متفاوت
 
روزگاران (کتاب پزشکان)نویسنده: سروش زنگنهانتشارات: روایت فتح
معرفی:
بعضی ها وقتی به مدرک و پول و شهرت می رسند، دیگه خدا رو بنده نیستند، خودشون هستند و دنیاشون؛قصه ی مردان مدرک دار متخصصی که متفاوت از هم سلفی هاشون بودند، حتما خواندنی ست…
بریده کتاب(۱):
(بهتر)گفتم: این خونریزیش خیلی شدیده، خون می خوادـ خون نداریم ا
شعر لیراوی در حماسه روزگاران از استاد ارجمند آقای امرالله خدری شاعر محلی سرای بلوک لیراوی یکی از بهترین شعرهای محلی است توسط ایشان سروده شده از دو قسمت تشکیل شده است
قسمت اول صحبت می‌کند از آرزوها ایده آل ها نوع دلبستگی بلوک لیراوی صحبت شد 
لیراوی ای بلوک بی نظیرم 
وایردام من او و خاکت بمیرم 
یعنی در ابتدا از شور و اشتیاق و وابستگی مردمان بلوک لیراوی به این به این دشت پهناور اشاره شده
و در قسمت دوم شعر اشاره می شود
لیراوی ای بلوک کهنه ی پیر .
 
روز وصل دوستداران یاد باد
یاد باد آن روزگاران یاد باد
 
کامم از تلخی غم چون زهر گشت
بانگ نوش شادخواران یاد باد
 
گر چه یاران فارغند از یاد من
از من ایشان را هزاران یاد باد
 
مبتلا گشتم در این بند و بلا
کوشش آن حق گزاران یاد باد
 
گر چه صد رود است در چشمم مدام
زنده رود باغ کاران یاد باد
 
راز حافظ بعد از این ناگفته ماند
ای دریغا رازداران یاد باد


 + 
یاد بچگی هامون بخیر
از میان انبوه آثار منتشر شده در عرصه مهدویت، این 20 کتاب هر کدام در موضوع خود جزو بهترین ها هستند، همراه با سیر مطالعاتی متناسب به مشتاقان حضرت تقدیم می گردد.
به مناسبت سالروز آغاز امامت حضرت حجت ارواحنا فداه، در این مجموعه سعی شده تا در موضوعات مختلف مهدویت و برای اقشار مختلف و در سطوح گوناگون، برترین کتب مهدویت به مشتاقان حضرت حجت عج الله تعالی فرجه الشریف پیشنهاد گردد. إن شاء الله این مجموعه به زودی، در موضوعات جدید و با کتب جدید به روز رس
برای دیدن روی تو ای یار
به غربت سالها بودم گرفتار
ندیدم روی ماه نازنینت
ندیدم رنگ آرامش به یک بار
شب و روزم عجین با میگساری
و لایعقل بفکرت بوده هربار
اسیر روزگاران بوده از تو
نبود م راحتی در خواب و بیدار
شد هر تاری ز گیسویت برایم
طنابی که کشاندم تا سرِ دار
در آن غوغای عقل و عشق، آخر
حقیقت روبرویم شد پدیدار
رسیدم من به عشق خود سرانجام
شدم عاشق به روی عشق این بار
برای دیدن روی تو ای یار
به غربت سالها بودم گرفتار
ندیدم روی ماه نازنینت
ندیدم رنگ آرامش به یک بار
شب و روزم عجین با میگساری
و لایعقل بفکرت بوده هربار
اسیر روزگاران بوده از تو
نبود م راحتی در خواب و بیدار
شد هر تاری ز گیسویت برایم
طنابی که کشاندم تا سرِ دار
در آن غوغای عقل و عشق، آخر
حقیقت روبرویم شد پدیدار
رسیدم من به عشق خود سرانجام
شدم عاشق به روی عشق این بار
برای دیدن روی تو ای یار
به غربت سالها بودم گرفتار
ندیدم روی ماه نازنینت
ندیدم رنگ آرامش به یک بار
شب و روزم عجین با میگساری
و لایعقل بفکرت بوده هربار
اسیر روزگاران بوده از تو
نبود م راحتی در خواب و بیدار
شد هر تاری ز گیسویت برایم
طنابی که کشاندم تا سرِ دار
در آن غوغای عقل و عشق، آخر
حقیقت روبرویم شد پدیدار
رسیدم من به عشق خود سرانجام
شدم عاشق به روی عشق این بار
کوتوال
در این شهردر این آبادی که می وزد سکوت خزان در این بهاران بی عشق و عاشقیمی دمد  همچنان فریاد سیاهی های مرگدر این ناگواری های روزگاراندر حسرت یک دیدار ساده ام!
 
خسته از سایه های فرار کرده از خورشیداین مردمان فراری از دیدار ماهمن در این شب بلند بی فردادلخوش لمس گیسوان توحتی در خوابم....
من در این شهر بی ذوق ترانهدر حسرت یک لحظه شنیدن صدایتمشتاقم به دیداری کوتاه،آنقدر کوتاه که بگویم از ژرفای وجودم:دوستت دارم ای همه راز و نیازم....
مادر من اول یک عنصر ازآلیاژ نگرانی بوده بعد مادرشده!!
مثل همین روزا که خروج ازخونه رو ممنوع کرده! 
انگار کرونا نشسته دم خونمون و منتظره مابریم تا ویروسیمون کنه و به فجیع ترین شیوه ممکن بمیریم!
صبح میگفت ازبیرون اومدی صورتتو باالکل بشور!!
گفتم ننه اسید بهترنیست؟؟ 
گفت تو ازبچگیتم حرف گوش کن نبودی ایشالله خدا یه بچه مثل خودت بهت بده!!
این نفرین بود یا دعای خیر؟؟؟
گفتم ننه ناراحت شد؟؟:)
ادامه مطلب
 می‌گویند در روزگاران قدیم دو همسایه بودند که همیشه با هم دعوا داشتند. روزی با هم قرار گذاشتند هر کدام داروی بسازند و به دیگری بدهد تا یکی بمیرد و دیگری در آسایش باشد. یکی از همسایه‌ها رفت به عطاری بازار، قوی‌ترین سم را خرید و به همسایه داد تا بخورد. همسایه سم را خورد و رفت به خانه‌اش‌ او قبلا به خدمتکارانش گفته بود حوض را پر از آب گرم کنند و یک ظرف دوغ پر نمک آماده سازند.
ادامه مطلب
وز سواد آموزما هم یاد باد
کوبه ما خواندن نوشتن یاد داد
از پدر گر قالب تن یافتیم
از معلم جان روشن یافتیم
ای تو کشتی نجات روح ما 
ای به طوفان جهالت نوح ما
ای معلم چون کنم توصیف تو
چون خدا مشکل توان تعریف تو
یک پدر بخشنده آب و گل است
یک پدر روشنگر جان و دل است
ای معلم ای چراغ رهنما
در ردیف انبیایی مرحبا
آفرینش مکتب است و کردگار
خود مدیر و انبیا آموزگار
می توان در سایه آموختن
گنج عشق جاودان اندوختن
پیرم و موی سرم برف تموز
یاد عهد مکتبم در دل هنوز
صحب
وصف روزگاران بعثت پیامبر صلى الله علیه و آله در کلام امیر المومنین علیه السلام
امیر المومنین علیه السلام فرمودند:
أَرْسَلَهُ عَلَى حِینِ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ وَ طُولِ هَجْعَةٍ مِنَ الْأُمَمِ وَ اعْتِزَامٍ مِنَ الْفِتَنِ وَ انْتِشَارٍ مِنَ الْأُمُورِ وَ تَلَظٍّ مِنَ الْحُرُوبِ وَ الدُّنْیَا كَاسِفَةُ النُّورِ ظَاهِرَةُ الْغُرُورِ عَلَى حِینِ اصْفِرَارٍ مِنْ وَرَقِهَا وَ إِیَاسٍ مِنْ ثَمَرِهَا وَ [إِعْوَارٍ] اغْوِرَارٍ مِنْ مَا
زمان پدیده ی عجیبی است. حس می کنم زمان یک چیزی شبیه خون در رگ های ما می ماند. دیدارها و اتفاقات را مدام به مغزمان می برد و از آنجا دوباره به قلبمان هدایت می کند. در گذر زمان بعضی چیزها از یاد می روند و بعضی اتفاقات، آدم ها و حرفا به هیچ ترتیبی از روان ما پاک نمی شوند. مخصوصا وقت هایی که می خواهیم چیزی فراموش شود، انگار می خواهد تا ابد باقی بماند چرا که انگار بعضی وقایع جان مایه زندگی ما هستند و اگر نباشند ما می میریم. آنگاه برای خودمان ساز و کارها
در شبی مهتابی کوچه ی تنگ بهار
      چشمانم را یادت بیار
          در روزگاران گذشت روزگارم
              تو ای مرغ آمین بهارانم
                  بی تو نمیدانم کجاست اشیانم
                       جز چشمان تو نباشد درمانی برای عشق بی کرانم...
 
نوشته ی:sanshy
کپی فقط با ذکر منبع
 در روزگاران قدیم شتربانی بود که هر روز اول صبح با شترش بارهای مردم
را جا به جا می کرد، بعد هم شتر را به نمکزار آن طرف رودخانه می برد ،
مقداری سنگ نمک جمع می کرد و بر پشت شتر می گذاشت و برای فروش به شهر می
اورد...
ادامه مطلب
shirazart.blog.ir 
شاخص تناسب : در هنر و بویژه مجسمه سازی ، فرمول ریاضیی که تناسب آرمانی بخش های مختلف بدن ( انسان و جانوران ) را تعیین کند ، مثلا نسبت بین سر و نیم تنه ، تعیین چنین تناسباتی از روزگاران بسیار کهن ، قطعاً تحت نظر مصریان باستان ،آغاز شد و برای مجسمه سازان یونان باستان سده ی پنجم پیش از میلاد، کاملاً شناخته شده بود .
در روزگاران پیشین، شغلی بنام خوشه ‌چینی وجود داشت. آنها که دست شان تنگ بود و خرمن و مزرعه ای نداشتند، پشت سر دِروگر ها راه میرفتند و خوشه های جامانده را از زمین بر میداشتند و گاها صاحب مزرعه به دروگران دستور میداد که شلخته درو کنند تا چیزی هم گیر خوشه چین ها بیاید. حافظ نیز در شعرى چنین میفرماید : 
ثوابت باشد ای دارای خرمن
اگر رحمی کنی بر خوشه چینی
دستفروشان «خوشه چین» های روزگار ما هستند، آنهایى که در این هوای سرد چشم دارند به اینکه از جیب ما
پیام دکتر عسکر جلالیان به مناسبت ارتحال حضرت امام خمینی (ره):
سعدی به روزگاران مهری نشسته بر دلبیرون نمی‌توان کرد حتی به روزگاران
سی‌امین سالگرد رحلت امام خمینی (ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و شهادت یاران ایشان در فاجعه‌ی قیام خونین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ را به عموم مردم شریف ایران و به‌ویژه هم‌استانی‌های عزیزم در بوشهر، تسلیت و تعزیت عرض می­‌کنم.بی‌شک پیروی از سلوک علمی و سیره‌ی عملی آن امام راحل می‌تواند بسیاری از به‌ظاهر بن‌بست‌ها
انار Pomegranate از روزگاران گذشته میوه ای محبوب و مورد توجه بوده است. در کتب مقدس چندین بار نام آن ذکر شده است. هومر شاعر معروف یونان در کتاب خود (اودیسه) از آن نام برده است. معروف است که حضرت سلیمان  باغ بزرگی پر از درخت‌های انار داشته که به آن عشق می‌ورزیده است.درخت انار بومی ایران و مناطق مجاور آن است. کلمه انگلیسی Pomegranate از زبان یونانی مشتق شده
ادامه مطلب
در روزگاران پیشین،  شغلی به نام خوشه‌چینی وجود داشت. آنها که دست شان تنگ بود و خرمن و مزرعه ای نداشتند می رفتند و پشت سر دروگران راه می رفتند و خوشه های جامانده را از زمین بر می داشتند و گاها صاحب مزرعه به دروگران دستور می داد که شلخته درو کنند تا چیزی هم گیر خوشه چین ها بیاید. حافظ می فرماید :
ثوابت باشد ای دارای خرمناگر رحمی کنی بر خوشه چینی
 
فکر می کنم بسیاری از دستفروشان، «خوشه چین» های روزگار ما هستند، آنها که در این هوای سرد چشم دارند به
یه دخترخانم چادری و یه اقا با تیپ  مذهبی یه کنجی نشستن با هم حرف میزنن. پچ پچه هاشون، خنده های ریز ریز و با اطوارشون منو یاد حرف شوهرخواهرم میندازه که میگفت هروقت دیدی دونفر اینطوری ان، بدون یا نامزدن یا دوستن. میگفت زن و شوهرایی که باهم زیر یه سقفن به اندازه کافی تو خونه وقت برای این کارا دارن. یاد قدیما میفتم . یاد پچ پچه هامون، یاد خنده های ریز ریزمون . یاد سکوت وحشتناک توی مسیر. یاد تمام تصمیمایی که توی ذهنم مرور میکردم .... بین دوران قبل و بعد
اگر اشتباه نکنم، 7سال گذشت از اولین روز وبلاگ نویسی و شاید بیشتر. روزی که «جوهر سفید» به دست شدم تا هر از گاهی بنویسم و از مجرای اشتراک درونیاتم با دیگران مجرایی برای گفتگو بسازم، در روزگاری که مهرسکوت بر لبها بود و زنجیر خشم بر دست ها. خیلی زود روزه سکوت گرفتم، اما نه به رسم آن روزگاران، که برای فرو رفتن به پیله تنهایی. امروز نوایی در گوشم نجوا می کند: «7سال کافیه برای شنیدن و دیدن و شروع راه شدن.»جوهر سفید 7سال پیش  https://ink.persianblog.ir/ ! بدرود...
این راه ز هیچ قد کشیده‌ست آنیتو کشتی هیچ‌گشتگان می‌رانی
عطری که ز تلخِ روزگاران خیزدشیرینِ دوباره می‌پزد پنهانی
خاموش نشسته‌ام که تن گر گیرداز آتش خود برون کشم روحانی
لب‌بسته ز آسمان سخن می‌گویمبر روی زمین سست بی‌ایمانی
زاهد که به باد کبر دی می‌خندیدامروز وی و مساحت ویرانی 
هر کلّه‌ی شر به خاک باید گردددر ساحت ماه کامل یزدانی
خیری که ورای خیر مفلوکان استتقریر کند فرشته‌ی آبانی
افتاد چو کوه و کس صدایش نشنیدآن تپّه که شانه می‌کشید ع
هنوز نوشتنم نمیاد..نمیدونم قراره چی بنویسم اما گاهی صفحه وبلاگ رو باز میکنم که به رفقا سر بزنم و میبینم که چقدر دور افتادم از فضای نوشتن...
راستش توی این اوضاع شیر تو شیر مملکتمون و تنهایی های روز و شب من با دخترک، اومدن یه مهمون که چنتا وجه اشتراک باهاش داشته باشی از نعمتای بزرگیه که نمیشه وسعتش رو ذکر کرد...
بعد مدتها دیوان حافظ و اشعار فاضل رو تورقی کردیم با حضرت دوست... و چه بغضی در گلو خفه میشد از یادآوری دوران شیرین نوجوانی ام...
 دورانی که د
ما اهل دانش رفته رفته به هر چه اهل ایمان است بدگمان شده ایم. و این بدگمانی،  ما را رفته رفته به نتیجه گیری هایی باژگونه ى نتیجه گیری های روزگاران پیشین رسانده است :یعنی هر جا که قوت ایمان بسیار به نمایش گذاشته می شود  حکایت از ضعف برهان دارد و ناممکنی درونمایه ایمان .ما هیچ انکار نمیکنیم که ایمان مایه سعادت است بلکه درست به همین دلیل بر آن ایم که ایمان چیزی را اثبات نمی کند.ایمان قوی که مایه ی سعادت است بر انگیزنده ی شک نسبت به درونمایه ی ایمان
«مردکی را چشم درد خواست.پیش بیطار (دام پزشک)رفت که دوا کن.بیطار از انچه در چشم ستوران می کرد ،در دیده او کشید و کور شد.حکومت (شکایت)به داور بردند.گفت:براو هیچ تاوان نیست.اگر این خر نبودی بیش بیطار نرفتی»
در روزگاران قدیم مردی چشم درد گرفت وپیش دام پزشک روستا رفت که بیماریش را مداوا کند.دام پزشک از دارویی که برای چشم درد چهارپایان و حیوانات می زد به مرد داد.زیرا که تنها چنین دارویی داشت برای مداوای چشم درد. دام پزشک داروی حیوانات را در چشم مرد کش
فرش دستباف شهرجرد با طرح زیبای ساروق 
فرش دستباف شهرجرد الهام گرفته از طرح های زیبای ساروق با رنگبندی زیبا و طراحی فوق العاده باعث روح بخشیدن به منزل شما میشود. فرش اراک که قبلا به نام های فرش ساروق, فرش سلطان آباد, فرش محل,مشک آباد و... شناخته میشده در دنیا بسیار پرآوازه بوده است که این شهرت به دلیل , پشم باکیفیت بهاره ,رنگ های گیاهی خاص طرح های فوق العاده که مناسب با سلیقه اروپاییان و امریکا بوده, بوده است. یکی از اهداف فرش فراهان بازتولید طرح
بسم الله الرحمن الرحیم 
گذر زمان
در روزگاران قدیم زمانی که تلفن تازه به خانه‌ها راه پیدا کرده بود ، پدربزرگم با تلفن خانگی رابطه خوبی نداشت ، نمیدانم شاید می‌ترسید مزاحم‌ها ، مزاحم دخترانش شوند. اما سالها بعد آن خانه هم تلفن ثابت داشت.
 
 
 
یکی از اقوام مادر ، با کل فامیل ، سرِ مسایل دنیوی بگو-مگو پیدا می‌کند و تقریبا با همه قهر می‌کند. من از زبان مادرم شنیدم که به شدت از آشتی با او بی‌زار بود. اما چند سال بعد نه تنها آشتی کرد که دست بر قضا ه
یا حسین
اصلا فکرش را هم نمی کردم 
دعای عرفه ات هم آنقدر جانسوز باشد
دارم می سوزم... 
بیچاره ام کردی وقتی ندا سر دادی:
{... محل روییدن دندانهایم،... و بار بر مغز سرم و رسایى رگهایى طولانى گردنم، و آنچه را قفسه سینه ام در برگرفته، و بندهای پى شاهرگم، و آویخته هاى پرده دلم، و قطعات کناره هاى کبدم،... خلاصه با تمام این امور گواهى مى دهم بر اینکه اگر به حرکت مى آمدم و طول روزگاران، و زمانهاى بس دراز مى کوشیدم، بر فرض که آن همه زمان را عمر مى کردم، که شکر
دوست جان پیام داده که فلان موکب التماس دعا داره، میای بریم؟ هنوز خستگی سفر اربعین برجا بود. رفتم که یه نخودی توی آش باشم. ماشاالله آنقدر نیرو آمده بود که از فرط یکاری برگشتم خوابگاه. ناراحت نشدم. بیشتر کیف کردم. بچه هایی که اگر بیرون میدیدی گمان میکردی اصلا اهل این چیزها نیستند، آمده بودند با چه عشقی کار می‌کردند. دلم نیامد کار را ازشان بگیرم. هرچند عملا برعکسش اتفاق افتاده بود. بماند که بروبچ کم تجربه خبر یک unkle sprain ساده رو یه جوری میرسوندن و
دوست جان پیام داده که فلان موکب التماس دعا داره، میای بریم؟ هنوز خستگی سفر اربعین برجا بود. رفتم که یه نخودی توی آش باشم. ماشاالله آنقدر نیرو آمده بود که از فرط یکاری برگشتم خوابگاه. ناراحت نشدم. بیشتر کیف کردم. بچه هایی که اگر بیرون میدیدی گمان میکردی اصلا اهل این چیزها نیستند، آمده بودند با چه عشقی کار می‌کردند. دلم نیامد کار را ازشان بگیرم. هرچند عملا برعکسش اتفاق افتاده بود. بماند که بروبچ کم تجربه خبر یک unkle sprain ساده رو یه جوری میرسوندن و
شبی را
سکوتی را
ریزش یک قطره اشکی را
برایت آرزو دارم…!
که شاید یاد من باشی
 
......
 
مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست
تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست
واله و شیداست دایم همچو بلبل در قفس
طوطی طبعم ز عشق شکر و بادام دوست
 
.....
 
صنما با غم عشق تو چه تدبیر کنم
تا به کی در غم تو ناله شبگیر کنم
دل دیوانه از آن شد که نصیحت شنود
مگرش هم ز سر زلف تو زنجیر کنم
 
....
 
جز نقش تو در نظر نیامد ما را
جز کوی تو رهگذر نیامد ما را
خواب ارچه خوش آمد همه را در عهدت
ح
پاورپوینت (اسلاید) در و پنجره چوبی
دانلود پاورپوینت ارائه کلاسی رشته معماری با موضوع در و پنجره چوبی، در حجم 55 اسلاید، همراه با تصاویر و توضیحات. از روزگاران کهن معماران ایرانى تلاش مى‌کرده‌اند که درگاه‌ها (به‌خصوص درها) را به صورت مستطیل ساده در آورند، تا باز و بسته شدن در را آسان کند و میان در و ...
خستگی...
فکر کنم هفته پیش بود که داشتم تند و تند قسمت‌های فصل سوم سریال stranger thingsرو میدیدم که با خودم فک کردم شاید بعضی وقتا آدما به یکی مثل شخصیت الون نیاز دارن تا خستگی رو از درونشون دربیاره همون طوری که الون اون موجودات رو از درون ویل درآورد البته این تیکه مال فصل دوم بود.بگذریم.مثلا میشد ادم سرشو بزاره رو شونه یکی دیگه بعد خستگیاش سر بخورن و از سرش بیان رو شونه طرف و از اونور بریزن زمین و تموم بشه بره.قبلش خستگی رو بیاید تعریف کنیم.خستگی مان
چون بمیرم – اِی نمی‌دانم که – باران کن مرا
در مسیرِ خویشتن از رهسپاران کن مرا
خاک و باد و آتش و آبی کزان بِسْرشتی‌ام
وامَگیر از من، روان در روزگاران کن مرا
آب را، گیرم به قدرِ قطره‌ای، در نیمروز
بر گیاهی در کویری بار و، باران کن مرا
مُشتِ خاک‌ام را به پابوسِ شقایق‌ها ببر
وین‌چنین چشم-و-چراغِ نوبهاران کن مرا
باد را همرزمِ توفان کن، که بیخِ ظُلم را،
بَرکَنَد از خاک و، باز از بی‌قراران کن مرا
زآتش‌ام شور-و-شراری در دلِ عشّاق نِه
زین‌
آیا می دانید کتاب مقدس زرتشتی ها چیست؟
چه نام دارد؟ و چه مقداری از آن از روزگاران کهن تا امروز رسیده است؟
تنها چند دقیقه با ما همراه شوید تا پاسخ این پرسش ها را دریابید.
لطفا دوستانتان را هم به شنیدن این چند دقیقه دعوت کنید.
باتشکر
#کوتاه_ولی_پند_آموز
در روزگاران کهن دو مزرعه‌دار در همسایگی یکدیگر زندگی میکردند. مزرعه دار اولی مردی پرتلاش و زحمتکش بود اما دیگری مرد تنبل بود که از صبح تا شب فقط می خوابید. مزرعه دار اولی صبح زود از خواب بیدار می شود و اولین کاری که انجام می داد رسیدگی مزرعه بود. او هر روز از صبح تا ظهر کار می‌کرد علف های هرز را می‌چید مزرعه را آبیاری می کرد و..... . اما مزرعه دار و دومی تا ظهر می خوابید و هیچ کاری انجام نمی داد. وقتی موقع برداشت محصول رسید نتیج
متن و ترجمه‌ی بخش مرور شده از نامه ۳۱ (جلسه ۲)
فَإِنِّی أُوصِیکَ بِتَقْوَى اَللَّهِ أَیْ بُنَیَّ وَ لُزُومِ أَمْرِهِ
پس ای پسرکم وصیت می‌کنم تو را به رعایت تقوای الهی و ملازمت فرمان او
وَ عِمَارَةِ قَلْبِکَ بِذِکْرِهِ وَ اَلاِعْتِصَامِ بِحَبْلِهِ
و آبادکردن قبلت به یاد او و چنگ زدن به ریسمان او
وَ أَیُّ سَبَبٍ أَوْثَقُ مِنْ سَبَبٍ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ اَللَّهِ إِنْ أَنْتَ أَخَذْتَ بِهِ
و چه ریسمانی محکم‌تر از ریسمانی است که بین تو خدا
 
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.



 
 
ادامه مطلب
#کوتاه_ولی_پند_آموز
در روزگاران کهن دو مزرعه‌دار در همسایگی یکدیگر زندگی میکردند. مزرعه دار اولی مردی پرتلاش و زحمتکش بود اما دیگری مرد تنبل بود که از صبح تا شب فقط می خوابید. مزرعه دار اولی صبح زود از خواب بیدار می شود و اولین کاری که انجام می داد رسیدگی مزرعه بود. او هر روز از صبح تا ظهر کار می‌کرد علف های هرز را می‌چید مزرعه را آبیاری می کرد و..... . اما مزرعه دار و دومی تا ظهر می خوابید و هیچ کاری انجام نمی داد. وقتی موقع برداشت محصول رسید نتیج
شجاعت مجسم

استاد رضا بابایی، استاد ویرایش و نویسندهٔ ناب‌نویس و نثرنگارِ چیره‌دست، سحرگاه امروز به دیدار پروردگارِ قلم رفت. رضا بابایی در بهتر بنویسیم قلم آزمود و نفس زد و خون دل‌ها خورد تا در پیشگاه پیشوای مؤمنان (زندگی‌نامهٔ امیرمؤمنان علی علیه‌السلام)، پروندهٔ عقلانیت و دیانت بگشاید و به یاری پیشوای صالحان (زندگی‌نامهٔ امام‌حسن علیه‌السلام)، زندگی و بندگی را مشق کند و در رستاخیز خون و خرد (زندگی‌نامه و راه‌نامهٔ امام‌حسین علیه
 
شرحِ دردیست که یک مرد دچارش باشدصد گره ؛ کور تر از کور به کارش باشد
 
زخمی ام مثل شبانی که از اقبال کجشپسر حاکم شهر عاشق یارش باشد
 
حال آن مجرم محکوم به اعدامی کهمادرش گریه کنان شاهد دارش باشد
 
یا شبیه پدری پیر که بیمار شده ستانتظار پسری تا که کنارش باشد
 
حس تلخیست دلت برف بخواهد اماروزگاران وسط فصل بهارش باشد
 
کهنه بغضیست که در سینه نهفته ست ولیمرد آنست که آرام و قرارش باشد 
شاعر: علی باقری
 
****
 
با تشکر از دوست عزیز: 
мдjiD ××آریایــــــ
لحظه ای سی و پنج سال، لحظه ای پنجاه و پنج سال و مواقعی که بیشتر می فهمد می گوید که هشتاد و هفت سال دارد. پیرمرد افغانستانی چوپان روزگاران دور و بیمار فعلی بخش ماست با لخته ای اندازه ی پرتقال توی سرش. دو زن دارد. مروارید خانم و ثریا خانم. از ظهر سطح هوشیاریش پایینه و جوابمون رو نمیده. فقط هر از گاهی به هوش میاد. داد میزنه چرا منو بسته اید؟ من دیوانه نیستم.. و از هوش میره. ثریا به دیدنش آمده. زن دومش.  میگه نمیذارندم بیام داخل. دلواپسشم. میگم بهش حاج خ
بالاخره باید از یه جایی بنویسم اه لعنت به ترس اصلا بی خیالش 
 
می دونی چه طور بگم این روز ها سرم خیلی شلوغه فکر اینده طول و دراز ،از همه وحشتناک تر امتحان های میان ترم خیلی ازار دهنده هستن ولی نمی دونم باز سعی می کنم بجنگم برای چیزی که گاهی فراموشش می کنم 
 
عشق به گفتن داستان خودم 
 
لطفا بهم نخند ولی منی که خودم می ترسم بنویسم برای بقیه تجویز نوشتن  می کنم می گم بهشون هر کسی داستانی داره باید بنویسه مهم نیست چه طوری ولی باید بنویسه می دونی می
یکی از مهم ترین شب های ایرانیان شب یلدا است. شبی که یادگاری از روزگاران گذشته و نیاکان پاک سرشتمان می باشد. هر کس به نوبه خود سعی در گرامیداشت این سنت دیرینه دارد. کتابخانه عمومی شهید سید مجتبی علمدار نیز ویژه برنامه ایی با هدف آشنایی اعضاء کودک و نوجوان با آداب و رسوم و آیین های سنتی شب چله تدارک دید. برنامه ایی که بانیان آن، اعضاء مشتاق کتابخانه بودند که برای تزیین و اجرای بخش های مختلف آن با ما همراه و همگام شدند. شعرخوانی و قصه گویی به زبان
اتوبار و باربری چیتابار
شماره تماس با چیتابار : 09128879407
رضایت شما، دوام باربری چیتا بار است. پس افتخار جلب رضایتتان را نسیب باربری چیتا بار کنید.
امروزه با افزایش روز افزون لوازم و کالا ها، حمل اسباب همچون روزگاران قدیم به سادگی صورت نمی پذیرد و نیاز به حضور افرادی می باشد که از مهارت بیشتری در حوزه باربری، برخوردار هستند. باربری چیتا بار با گرد هم آوردن افرادی متعهد، صادق،  خوش اخلاق و با تجربه بستری را فراهم کرده، که شما را در حمل بار و امور
یکی از مهم ترین شب های ایرانیان شب یلدا است. شبی که یادگاری از روزگاران گذشته و نیاکان پاک سرشتمان می باشد. هر کس به نوبه خود سعی در گرامیداشت این سنت دیرینه دارد. کتابخانه عمومی شهید سید مجتبی علمدار نیز ویژه برنامه ایی با هدف آشنایی اعضاء کودک و نوجوان با آداب و رسوم و آیین های سنتی شب چله تدارک دید. برنامه ایی که بانیان آن، اعضاء مشتاق کتابخانه بودند که برای تزیین و اجرای بخش های مختلف آن با ما همراه و همگام شدند. شعرخوانی و قصه گویی به زبان
با دانلود کتاب های تاریخ ادبیات کودکان خارجی گروه ای است که شما در آن می‌توانید : با تاریخ کهن کودکان خارجی آشنا گردید . سیر فرهنگ وتمدن این مملکت را بشناسید . به دیدار کودکان اهل ایران تا کهن ترین روزگاران بروید . مهمتر از کلیه با دانلود کتاب خارجی، ادبیات کودکان کشور ایران از زمانه باستان تا زمان معاصر آشنا گردید .درین این شرکت نوشته با اهمیت به همراه سندهای برگزیده آورده شده‌است تا شما خوبتر با مورخ و ادبیات کشور‌ایران آشنا نمایید . شما ب
 
مردکی را چشم درد خاست. پیش بیطار (دام پزشک) رفت که دوا کن؛ بیطار از آنچه در چشم ستوران می کرد، در دیده او کشید و کور شد. حکومت (شکایت) به داور بردند. گفت: بر او هیچ تاوان نیست؛ اگر این خر نبودی، پیش بیطار نرفتی». (گلستان)
بازنویسی حکایت مردکی را چشم درد خاست نگارش پایه هشتم
پیر مردی بود که دچار چشم درد شد و بعد از چند روز دید که دردش خوب نمیشود و پی برد که دیگر نمیتواند ان درد لعنتی را تحمل کند و پیش دام پزشکی در شهر خودشان رفت که نامش بر سر زیبانها
معلم عزیزمممنونم که بمن اموختی منطقِ  چگونه بودن را چگونه گفتن را  و چگونه  عمل کردن را    
تو بودی که آموختی چگونه تلاش کنم که برسم به آن مقصد مطمئنی که خود آنرا برایم مهیا کرده بودی .. 
تو بودی که به من درس تحملِ  محنتها ، ممارست در نیل به مقصود  و  ایمان به تواناییهایم را  کلام به کلام و  خط به خط آموختی ...
تو همان بودی که به شوقت سالیانِ عمر را چشم دوخته به لبهای درّ افشانت ، گوش جان سپردم به آنچه تو نیک می پنداری و تو قدر می دانی .  
ممنونم
تحقیق درباره داستان بیژن و منیژه
↓↓  لینک   دانلود   و   خرید   پایین   توضیحات   ↓↓ فرمت  فایل:  word    (قابل  ویرایش و آماده پرینت) تعداد  صفحات:11     قسمتی   از   متن   فایل   دانلودی : عشق منیژه و بیژن در روزگاران شاهنشاهی خانواده کیان در باخترزمین, مردان و پهلوانان نامداری سر بر آوردند و با دشمنان میهن ستیزه جویی کردند. نام این پهلوانان و قهرمانان در سنگر های داغ جنگ و لشکرکشیها ثبت تا ...دریافت فایل
هفته گذشته هفته خاصی بود. به قول خودم در رویا هم نمی‌دیدم که چنین اتفاقی بیفتد. سفر... خوابیدن زیر ستاره‌ها، چادر تاریک، آب‌انبار... قرار ملاقات در شهر خودش، پارک آبشار، اسلایدر، آهنگ شهرام شکوهی،مشاهده غروب خواجو، نماز مغرب و عشا، موبایل کافی، کوه‌صفه، دراز کشیدن روی چمن‌ها و صحبت در مورد نحوه آشنایی با همسر و دغدغه‌ها و ... آبمیوه خوشمزه. 
خوابیدن لای چمن‌های پر گل در میان دشت. گرفتن عکس‌های متنوع. 
آخرین خداحافظی را یادت می‌آید؟ -آیا ا
هفته گذشته هفته خاصی بود. به قول خودم در رویا هم نمی‌دیدم که چنین اتفاقی بیفتد. سفر... خوابیدن زیر ستاره‌ها، چادر تاریک، آب‌انبار... قرار ملاقات در شهر خودش، پارک آبشار، اسلایدر، آهنگ شهرام شکوهی،مشاهده غروب خواجو، نماز مغرب و عشا، موبایل کافی، کوه‌صفه، دراز کشیدن روی چمن‌ها و صحبت در مورد نحوه آشنایی با همسر و دغدغه‌ها و ... آبمیوه خوشمزه. 
خوابیدن لای چمن‌های پر گل در میان دشت. گرفتن عکس‌های متنوع. 
آخرین خداحافظی را یادت می‌آید؟ -آیا ا
دانلود کتاب ده پرسش از دیدگاه جامعه‌شناسی
lsaquo;یا لطیف rsaquo; دانلود کتاب ده پرسش از دیدگاه جامعه zwnj;شناسی جوئل شارون ترجمه ی منوچهر صبوری معرفی کتاب: ده پرسش از دیدگاه جامعه zwnj;شناسی پرسش zwnj;هایی ماندگار و همیشگی را، که از روزگاران کهن تا امروز برای همه zwnj;ی اندیشمندان وجود داشته و چنین می zwnj;نماید که در ...
دریافت فایل
 
کلهم از دیرباز و قدیم‌الایام و روزگاران قدیم، یادگاری و هر آنچه که خاطره‌سازی می‌کرد رو دوست داشتم. چندین سال پیش توی وبلاگم توی بلاگفا از خواننده‌های وبلاگم خواستم که به مناسبت فرا رسیدن تولدم :دی یه یادگاری از خودشون برام بذارن. یکی تصوری که از من داشت رو نقاشی کشیده بود، حالا یا به شکل خودم، یا حتی یه خط بنفش، یا گل قرمز... هر چیزی که منو تو ذهنشون میاورد نقاشی کرده بودن. یکی صداشو ضبط کرده بود و تبریک گفته بود، یکی یه یادداشت کوچولو نوش
در روزگاران قدیم دو همسایه بودند که همیشه با هم نزاع و دعوا داشتند. یک روز با هم قرار گذاشتند که هر کدام دارویی بسازد و به دیگری بدهد تا یکی بمیرد و دیگری که میماند لااقل در آسایش زندگی کند! برای همین سکه ای به هوا انداختند و شیر و خط کردند که کدام یکی اول سم را بخورد. قرعه به نام همسایه دوم افتاد. پس همسایه اول به بازار رفت و از عطاری قوی ترین سمی که داشت را خرید و به همسایه اش داد تا بخوردهمسایه دوم سم را سرکشید و به خانه اش رفت. قبلا به خدمتکارا
پاورپوینت فصل 13 فلسفه (آشنایی با فلسفه اسلامی) پایه دوازدهم انسانی: حیات فرهنگی

            نوع فایل: power point فرمت فایل: ppt and pptx قابل ویرایش 20 اسلاید   قسمتی از اسلاید های پاورپوینت: حیات فرهنگی فصل 13 اصولاً حیات یک ملت در گرو حیات فرهنگی آن ملت است و اگر فرهنگ یک ملت دچار رکود و زوال شود، آن ملت هویت خود را از دست می دهد. گذشت زمان و مرور ایام به خودی خود موجب مرگ یک فرهنگ و تفکر نمی شود و چه بسا یک فرهنگ با گذشت روزگاران همچون درختی تن
در روزگاران قدیم، در یک کلبه کوچک حاشیه جنگل، هفت خواهر با پدر و مادرشان زندگی می کردند. پدر خانواده هیزم شکن فقیری بود. در غروب یکی از روزها هیزم شکن، خسته و غمگین به خانه برگشت. همسرش علت ناراحتی اش را پرسید. هیزم شکن گفت: " امروز هم با دوست هیزم شکنم غذا خوردم. هر بار او غذا می آورد و دعوتم می کند تا همسفره اش شوم. ای کاش من هم می توانستم با خود غذایی ببرم و لطفش را جبران کنم." همسر هیزم شکن با شنیدن حرف های او تصمیم گرفت هرطور شده غذایی مهیا کند
 
از روزگاران قدیم در هر بُرهه ای از تاریخ، حاکمان و مسئولین بی لیاقتی وجود داشته اند که به جای حل مشکلات مردم و مرهم گذاشتن بر دردهای آنان، با سخنان و رفتارهای غیرمسئولانه شان، نهایت بی تدبیری و ضعف خود را برای همگان به نمایش می گذاشتند. مانند ضرب المثل « ننه ام بهتر از تو نفرین می کند» که در آن، حاکم به جای کمک به رفع مشکل به نفرین کردن کارگزار خود می پرداخت.
شرح این مثل را در ادامه زیر بخوانید:
«روزی دهقانی به حاکم از یکی از مأموران حکومتی شک
تا نیمه هاى شب دنبال جواب فلان سوال میان کتاب ها مى گردم. از دور شاید به نظر مى رسد که تمام عمر دنبال مسئله هاى حل نشده ام. اما مدتى است فهمیده ام که این مسئله هاى حل نشده هستند که جایى مرا پیدا مى کنند. چه ونکوور، چه تهران، چه کمبریج. نزدیک صبح نوار سبز ساعت را براى نیم ساعت بعدش تنطیم مى کنم. صداى قدم نگهبان بیرون ساختمان اما از هر ساعتى هشیارکننده تر است. پیرمرد قدخمیده با محاسن سفیدرنگش وقت اذان صبح راه مى رود و استغفار مى کند. و تو گویى این ذک
ما را توان خریدن حتی به تار موئی 
در خاک و خون کشیدن با غلغل سبوئی 
ساقی بهانه کم کن، پیمانه لب به لب شد*
دیگر فتادم از پا، در حسرت نکوئی 
ای دل مکن تو شکوه از چرخ روزگاران
دریاب تا نسوزی در آتش دوروئی 
با من بکن مدار، تا عمر من سر آید 
زیرا که من اسیرم، اندر کمند موئی
آتش بزن به جانم، خاکسترم بر افشان
تا تربتم رسانی، بر سبزه زار و جوئی
در حال عیش و مستی، گر ساغری شکستی
زنهار در خیالت راهِ جفا نپوئی 
پیمانه چون شود پُر ای دل سفر کنم من
ساقی چمانه*
Height of fence shield
 
زمانی گفته می شد که هرچقدر نرده حفاظ بلندتر باشد بیشتر امنیت را برقرار خواهد کرد اما هم اکنون اینطور گفته نمی شود و نرده حفاظ با استاندارد 1.5 متر ساخته می شود.
ارتفاع در واقع مهم ترین بخشی است که باید به آن دقت کنید. ضمن این حرف کاربرد ها بسیاری هم برای نرده ها ایجاد می شود که شما میتوانید از آن ها بهره مند شوید. اگر شما کاربرد بیشتری دارید، میتوانید ارتفاع بیشتر را نیز انتخاب کنید.
یکی از مهم ترین بخش های خرید یک نرده، تراکم است.
اگرچه تهران این‌روزها، فاصله‌ی بسیار بسیار زیادی با «طهران قدیم» و محله‌های خلوت و خوش آب و هوای آن گرفته است اما، باز هم در دل خود مکان‌ها، محله‌ها و یادگاری‌های زیادی پنهان کرده که حکایت از تاریخ، فرهنگ و روزگاران نه چندان دور پر رونقِ این شهر دوست داشتنی دارد. در واقع تهران، یک تکه از تاریخ است. امروز میخواهیم سری بزنیم به یکی از دیدنی ترین جاذبه های پایتخت ایران ؛ یعنی میدان حسن آباد تهران
میدان حسن آباد تهران
میدان حسن آباد یکی از ن
خیلی خوب خاطرم نیست که دقیقا حوالی چه روز و تاریخی بود. شب توی جاده بودیم. دیروقت بود. آهنگ Parting مونو رو گوش میدادم و کم کم چشمام داشت روی هم میرفت. نفهمیدم کی خوابم برد ولی انگار که هزار سال خوابیدم! و تا چشمامو باز کردم واسه یه لحظه حس کردم دارم خودم رو از بیرون نگاه میکنم. خودمو از بیرون دیدم. از پشت پنجره ماشین که خیره شده بودم به خودم که خواب بودم...!! فقط برای یک لحظه.
روزهایی هست که حس میکنم همه چیز قبلا اتفاق افتاده و صرفا یک روای هستم. تصور ک
خیلی خوب خاطرم نیست که دقیقا حوالی چه روز و تاریخی بود. شب توی جاده بودیم. دیروقت بود. آهنگ Parting مونو رو گوش میدادم و کم کم چشمام داشت روی هم میرفت. نفهمیدم کی خوابم برد ولی انگار که هزار سال خوابیدم! و تا چشمامو باز کردم واسه یه لحظه حس کردم دارم خودم رو از بیرون نگاه میکنم. خودمو از بیرون دیدم. از پشت پنجره ماشین که خیره شده بودم به خودم که خواب بودم...!! فقط برای یک لحظه.
روزهایی هست که حس میکنم همه چیز قبلا اتفاق افتاده و صرفا یک راوی هستم. تصور ک
هنرمندان زیادی در ایران به صنایع دستی مشغول هستند . برای بهتر شدن صنعت صنایع دستی باید سرمایه گذاری بیشتری دراین زمینه انجام شود. صنایع دستی می تواند در صورت سرمایه گذاری بخش زیادی از مشکلات اقتصادی کشور را حل کند. قالی بافی , مینا کاری, قلم زنی , خاتم کاری, آینه کاری, گلیم بافی, کاشی کاری, خراطی, زیورآلات زیبا و …جزو هنرهای دستی میباشد.
 
صنایع دستی، روایتگر صنعت و هنر نیاکان و بیانگر هنر و ذوق مردم هر کشور است و در روزگاران کهن، بعنوان صنعت تم
بنشان به نرم گامی
به کجا چنین شتابان ؟
به سر آید آبسر نیز
ز سراب این بیابان
 
به رُخَت نشسته گردی
مگرت خیال باشد
که بَری خیال خود را
به سراغ ماه تابان
 
نه تنی به سیم داری
نه دگر خمار نرگس
ز چه رو در آیی امروز
به جمال دلفریبان ؟
 
به هزار تار مویت
ز یکی نوا کجا خاست ؟
که نوازشی کند باز
دل زخم عندلیبان
 
همه تشنگان جانت
به عطش سپرده جانی
که اثر نمانده شاید
ز نشان آن رقیبان
 
بگذار سر گرانی
که فنا شد آن زمانی
که کِشَند آه حسرت
ز نگاهت این
.
چگونگی پوشش در بینش ایرانیان
پوشش وابسته به شناسایی خِرَد خود انسان و چگونگی زیستگاهی است.
حجاب یک واژه غیر ایرانی است که در فرهنگ ایران جایگاهی ندارد. پوشش ترادادی(سنتی) ایرانیان با نگرش به جایگاه گیتایی(جغرافیایی) زندگی آنان گوناگون بوده است؛ کسانی که در جای گرم مانند جنوب ایران زندگی می کرده اند، پوشش آنان به رنگ سپید و روشن و مناسب با تابش نور خورشید بوده است و کسانی که در جایگاه سردسیر بوده اند پوشش هایی برای مبارزه با سرمای آن جا برت
دامنۀ عترت
 
7161
 
به قلم دامنه: به‌ نام خدا. امشب فرخنده زادروز رهبر و پیشوای آزادگان، بزرگ‌نمادِ عرفان و عشق حقیقی، اُسوۀ مقاومت‌گرایان، الگوی عزت‌زیستی و پیش‌بَرنده‌ی مبارزه با ستم و ستمگران حضرت امام حسین _علیه السّلام_ است. دو سخن از آن انسان کامل و سالار شهیدان به دلدادگان و پیروان مکتب نجات‌بخش اهل‌بیت _علیهم‌السلام_ از این (منبع)  تقدیم می‌دارم:
 
 
1- «لایکمُلُ الْعَقْلُ الَّا بِاتِّباعِ الْحَقِّ»عقل، جز از راهِ پیروی حق کامل
دامنۀ عترت
 
7161
 
به قلم دامنه: به‌ نام خدا. امشب فرخنده زادروز رهبر و پیشوای آزادگان، بزرگ‌نمادِ عرفان و عشق حقیقی، اُسوۀ مقاومت‌گرایان، الگوی عزت‌زیستی و پیش‌بَرنده‌ی مبارزه با ستم و ستمگران حضرت امام حسین _علیه السّلام_ است. دو سخن از آن انسان کامل و سالار شهیدان به دلدادگان و پیروان مکتب نجات‌بخش اهل‌بیت _علیهم‌السلام_ از این (منبع)  تقدیم می‌دارم:
 
1- «لایکمُلُ الْعَقْلُ الَّا بِاتِّباعِ الْحَقِّ»عقل، جز از راهِ پیروی حق کامل نم
هر روز آلارم می‌گذارم. در تخیل‌هایم فکر می‌کنم که فردا ساعت هفت و نیم صبح بر‌می‌خیزم و آب پرتقال و پنیر و کره عسل و نان سنگک می‌خورم و با شور و شوق به کار‌هایم می‌رسم.
آلارم به صدا در می‌آید و گوشی صداهای پرنده‌های جورواجور، آبشار، پتک و آواز در می‌آورد. من  یکی یکی آن‌ها را خاموش می‌کنم. حتی یاد گرفته‌ام که می‌توانم گوشی را زیر بالشم بگذارم و دیگر از این به بعد صدای آلارم را نخواهم شنید. ساعت ده صبح که از خواب بلند می‌شوم صبحانه‌ام م
همین چند هفته پیش در توئیتر با کسی بحث‌مان شد. درباره این‌که اصول موفقیت کلاهبرداری است. البته هر کسی نظری دارد. گروهی معتقدند کلاهبرداری است، گروهی هم معتقدند که نه. من جزو گروه دوم هستم. ضمن این‌که نباید فراموش کرد سوء استفاده‌کنندگان در هر حوزه‌ای هستند؛ اعم از حوزه ادبیات موفقیت یا حوزه طلافروشی یا صنف پوشاک و ... . پس جدا از این‌که سوء استفاده در همه جا هست، نمی‌شود ادعا کرد که ذات اصول موفقیت چیز به درد نخوری است.
حقیقت امر تا چند روز
پیام خداحافظی با سال 1397     
زندگی مثل یه دیکته است .
گاهی درست مینویسیم گاهی غلط ، اما هی پاک میکنیم و دوباره مینویسیم ... و یه روز
صدا میزنند ورقــه هــا  بــالا ...
نمیدونم اون موقع دیکته ما چند تا غلط داره . اما امیدوارم همه ما نمره قبولی را
بیاریم .
پیام به مناسبت شروع سال 1398   
اگر فرض کنیم زندگی نوعی
ریاضیات است  . آنگاه میتوانیم : خوبیها را
جمع کنیم ، بدیها را کم کنیم ، شادیها را ضرب کنیم ، دردها را تقسیم کنیم ، نفرتها
را زیر رادیکال ببریم و
مرغ خوشخوانِ چمن، ما هم بهاری داشتیم
موسم سوری و سوسن، روزگــاری داشتیم
 
سایــه گستر بود بــاغ وُ روحپرور روی گل
شور گــُل در سر، دلِ بـــی اختیاری داشتیم
 
بــی خبر از تنـــدبـــادِ روزگاران وُ خــــزان
لابـــــلای گلــبُن وُ گُـــُل  شاخساری داشتیم
 
بخت یــار وُ گل به بــار وُ هم عنانم روزگار
تار خــوش گفتار  وُ یـار  کامکاری داشتیم
 
ژاله می باریدم از مُــژگان به گلبرگ غــزل
در نــــگارستان دنیــا تـــا نـــگاری داشتیم
 
محو گلبان
موسیقی بک‌گراند دیروز و امروزم، پادکست ده قسمتی لورازپام بوده. همین‌که اولین قسمتش را گوش دادم، برای افرا فرستادم. چون تمام چیزهایی که از قشنگی و لطافت قلبم را ذوب می‌کند، من را یاد افرا می‌اندازد و باید به آنی آن حس ذوب شدن قلب، آن دل‌لرزه‌ی نجیب و غریب را باهاش شریک شوم. به‌ش گفتم که چقدر این پادکست من را به یاد شب‌های وبلاگ‌نویسی می‌اندازد و او سبحان‌الله‌گویان گفت که حال مشابهی دارد. خدای من. افرا، چرا آدم هزاری هم که فکر می‌کند ا
توضیحات فایل
نقشه‌های اتوکد قطعه‌بندی شده طرح تفصیلی منطقه ۸ شهر اصفهان
دانلود نقشه اتوکد منطقه ۸ شهر اصفهان بصورت کامل
دانلود نقشه‌های اتوکد قطعه‌بندی شده طرح تفصیلی منطقه ۸ شهر اصفهان با مقیاس ۱:۲۰۰۰
این نقشه حاوی ۱۷شیت نقشه قطعه‌بندی شده به فرمت DWG که دارای راهنمای کامل نیز هستند، می‌باشند.
تصویر پیشنمایش ذیل تعدادی از این نقشه ها و راهنمای آنها را برای نمونه نشان می‌دهد.
با مقیاس دقیق و نقشه سالم و تست شده
تست شده در اتوکد ۲۰۱۳ و ۲
برای فهمیدن مفهوم بیمه عمر باید ابتدا بررسی کرد این نوع بیمه نامه از کجا سرچشمه گرفته است.
بیمه عمر بعد از بیمه باربری دریایی و آتش سوزی مورد توجه قرار گرفته است. در روزگاران کهن سربازان با پرداخت مبالغی، صندوق هایی تشکیل میدادند که مخارج کفن و دفن اعضاء خود را به عهده میگرفت. این صندوقها را میتوان نوعی تعاونی برای کمک به اعضای خانواده یک صنف شغلی خاص تلقی کرد.
درمورد بیمه های آتش سوزی اولیه نیز به همین صورت بود و چنانچه در یک روستا خانه ای
کلاس چهارم ابتدایی که بودم به مدیر آموزش و پرورش منطقه بااحترام یک نامه در مورد مدرسه مان نوشتم. یعنی مسئول شورای مدرسه بودم. ولی حیف که نسخه ای از آن برای خودم برنداشتم. 
قضیه از این قرار بود که از ما پول میگرفتند در حالیکه نباید میگرفتند. قرار بود کلاس ها مجهز به کامپیوتر بشود ولی نشد. قرار شد کتابخانه به روز شود ولی نشد. 
خلاصه که مسئول محترم آمدند و مرا خواستند. اول گفتند: خودت نوشتی؟
گفتم: من همیشه در نوشته هایم ادب را رعایت میکنم و از لفظ م
دانلود رایگان کتاب مردی در تبعید pdf
دانلود رایگان کتاب مردی در تبعید pdf
معرفی کتاب:(مردی در تبعید) برای آشنایی با ملاصدرا نیاز(مردی در تبعید) نیست خوره فرزانش و سخن و گوشه نشین جلسات سنگین شرح اسفار باشید.(مردی در تبعید)می تونید باا زندگی ملاصدرا و حال و روز زمانه اای که درر اان زندگی میکرده هم آاشناا بشید .(مردی در تبعید)پیشنهاد من برای آشنایی با ...
دریافت فایل
اگر امکان دارد آن را به فارسی ایمیل کنید نتایج وب دانلود کتاب مردی در تبعید ابدی » کت
✅ " استاد ایرج" و وظیفه تاریخی ما
✍️ مجیددادرس خالدی 
در روزگاری که ما سپران عمر میکنیم بسیاری از اشخاص و پدیده های ادبی که در دروران ماضی زیست ادبی داشته اند و در ساحتی از فرهنگ و آداب آن روزگاران رشد ونمو داشته اند هم اکنون به جهت کهولت سن و از همه مهمتر تغییر این ساحت و نگاه ،رو به خاموشی و کم انگاری می روند .استاد حسین خواجه امیری ملقب به ایرج ، استاد آواز ایران که استاد شجریان در مراسم تجلیل از صدای ماندگار ایران در وصف این اعجوبه آواز فر
خیابان های شلوغ، ساختمان های کوچک و تو در تو، علاقه ی مردم به کافه نشینی و گُنگی زبان فرانسوی اولین تصاویر من از پاریس بودند. هرچه بیشتر قدم می زدیم، پیش زمینه هایم را بیشتر با چهره ی شهر انطباق می دادم. برخلاف تمام کارت پستال ها و فیلم ها و مجسمه ها، برج ایفل نمایان گر تمام انچه پاریس کشف کرده بودم نبود، حتی بخش کوچکی از آن هم نبود. پاریس واقعی کاخهای پر زرق و برق لویی 14 م بود و اعتقادات مذهبی لویی 9 م. کلیسای بلند نوتردام بود و داستان های زندان
توضیحات عمومی مرتبط با دستورالعمل تهیه و تنظیم بودجه سال 99 شهرداریها و سازمانهای تابعه
هرچند دستورالعمل شماره  191710 مورخ 17/10/97 ابلاغی وزارت محترم کشور در سال 1399 و اصلاحیه بعدی آن دارای ایرادات قانونی متعددی است که قبلأ از طریق کانال  @HESAB  اطلاع رسانی گردیده ، لیکن بمنظور کاهش دغدغه کاربران شهرداریها ، بخصوص کاربران سامانه نرم افزار HESAB  تحت ویندوز ، اقدام به تهیه و تنظیم فرمهای Excel  بودجه سال 1399 براساس فرمت ارائه شده گردیده که به زودی در کا
نام او در اوستا اژیدهاکا آمده است که به‌معنی اژدهای ده‌ عیب است . در اوستا اژیدهاک از مردم باوری Bavri است که همان بابل باشد ، او دارای سه‌ پوزه ، سه سر و شش چشم و دارنده‌ی هزار گونه چالاکی بود و نیز از شکست دهنده‌ی او فریدون یاد شده و نیز آمده که اژیدهاک در کوی‌رینتا Kavirinta (کرند) برای وایو فرشته‌ی هوا قربانی کرد و از وی درخواست نمود تا او را یاری دهد تا هر هفت کشور را از آدمی تهی سازد . ولی وایو خواهش او را برنیاورد ، در بندهشن و کتب مذهبیِ زرتشت
786

خواص سنگ یاقوت 

RUBY
 


ایجاد تعادل و تنظیم
چاکرای اول یا ریشه ای

( یاقوت از طریق همه
چاکراها، انرژی حیات بخشی به درون بدن می
فرستد همچنین برای چاکرای چهارم یا قلب نیز
بسیار مؤثر است )

سنگ یاقوت هزاران سال است که بزرگترین جایگاه
را در اسطوره ها، افسانه ها و فرهنگ عامیانه
کشورها دارد و سلاطین سراسر دنیا از آن بعنوان
طلسم و نظرقربانی استفاده می کردند.

بر طبق تقسیم­بندی که احمد اشرف انجام داد شهر نشینی در دوران باستان از سه مرحله پیوسته گذر کرده است: یکم دوره پیدایش شهرها و رشد آرام شهرنشینی در شاهنشاهی­های ماد و هخامنشی ، دوم: دوره ی تجربه ی بزرگ تاریخی و بنیانگذاری شهر های خود فرمان، به سبک شهرهای یونانی به دست فرمانروایان سلوکی و رشد شتابان شهرنشینی در عصر سلوکیان و پارتیان؛ سوم: دوره در آمدن شهرهای یونانی وار به زیر فرمان دولت مرکزی در دوره ساسانی (اشرف، 1357: 7).
در دوران نخست دولت ماد که
عده ای گیاهان را می شناسند
گروهی ماهی ها را
من اما جدایی ها را می
شناسم
برخی نام ستاره ها را
از بر دارند
برخی نام  دریاها
را
من اما نام حسرتها را...(ناظم حکمت)
عده ای دشمنی ها را می شناسند
تبرها را
من اما دوستی ها را می
شناسم
شوق دیدار را
مهر بی پایان را
عده ای کرکسها را می شناسند
شب مرموز جغدها را
من اما کفترها را می
شناسم
عاطفه شدید سگها را
صحرا و آسمان آزاد را
ساعت ها سرگرم جاده می شوم
مسحور تونل و کوه
ترنم باد
نغمه جاری رود
آرامش
بره های منتظر
داستان مختصر تمدن
    گاه از لابلای بحث ها و مجادلات فلسفی نکاتی بیرون میزند که شایسته بسی تأمل است.  داستانی که در زیر میآید در این رابطه است.
نقل است که چند ده هزار سال پیش از این، در محلی که نپال امروزی قرار دارد منازعاتی شدید در جریان بود.  میگویند دو طایفه مهم در اطراف کوه هیمالیا زندگی میکردند که مرتب در جنگ و ستیز با یکدیگر بودند.  به محض آنکه تنی چند از این طایفه در درگیری ها بقتل میرسید، آن دیگری آماده میشد تا برای انتقام ضربه مهلک تری
دو سال پیش بدون خداحافظی تنهاشون گذاشتم و رفتم پی درس و زندگیم که  مهمترین هدف زندگیم بود و هست ...
بعد دوسال برگشتم و مهدیه ازم خواست بالا سرشون باشم به عنوان مربی و کوچر تیم ....
هزینه ی سنگینی بابت این دو روز براشون کردم مخصوصا زمانی که باید به صد نفر جواب پس بدم ....
شهر من میزبان مسابقات آسیایی سبکی بود که بودن تیم های رنگارنگ تاجیکستان ، پاکستان و عمان و الی غیره با لباس های خوشگلشون حال و هوای خاصی به مسابقات داده بود و کاش از رژه ی تیم ها فی
باسلام 
سال شصت وشش بود اگه اشتباه نکنم باتعدادی ازبچه های اسفاد عازم جبهه شدیم ازقبیل حاج اسد صادق حسن اقاشهریاری، بهزادعطایی، محمودغفاری وسیدحسین اسماعیلی رفتیم کردستان لشکرویژه شهدا مهاباد اونجاتقسیم شدیم من بیسیم چی بودم، بعدازچندروز بالاخره روز موعود  فرارسید وباید اماده میشدیم برای عملیات بیت المقدس دو ، درمنطقه ی گرده رش وقله ی الاغلو وگامو،من به همرا ه فرماندهان برای تعیین محورعملیات دو  روز زودتر رفتیم به منطقه ومستقرشدیم،
شهر قدیم تفلیس | Old Tbilisi
هر شهر مهمی در هر کشوری، روزی روزگاری هسته ای مرکزی داشته است که بی شک نقطه ی مرکز آن شهر بوده است. به مرور زمان که جمعیت شهرها زیاد شده است، مرکز شهر اهمیت و مرکزیت خود را با دیگر قسمت ها تقسیم  کرده است. دقیقا همین اتفاق برای شهر قدیم تفلیس در کشور گرجستان نیز افتاده است. این قسمت از شهر تفلیس، مرکز و هسته ی اولیه ی این شهر در ابتدا بوده و حالا به عنوان یکی از جاذبه های گردشگری بسیار زیبای این شهر به حساب می آید. در ادامه
ربیع اوّل و ربیع آخر سومین و چهارمین ماه از ماههای دوازده گانۀ سال هجری قمری نزد مسلمانان‌اند، و از برخی روایات اسلامی بیانگر رویدادهای آخر الزّمان بهره گرفته می‌شود که در این دو ماه، گردش ستارۀ دنباله‌داری که از نشانه‌های نزدیک‌شدن زمان قیام امام مهدی(علیه‌السّلام) می‌باشد، مانند پیشتر، در کرانه‌های آسمان پایدار خاهد بود، و میان مردم، به ویژه مسلمانان در سرزمینهای اسلامی، جنگها سخت و آشوبها فراگیر می‌شوند، و بسیاری از گروهها، ما
داستان مختصر تمدن
    گاه از لابلای بحث ها و مجادلات فلسفی نکاتی بیرون میزند که شایسته بسی تأمل است.  داستانی که در زیر میآید در این رابطه است.
نقل است که چند ده هزار سال پیش از این، در محلی که نپال امروزی قرار دارد منازعاتی شدید در جریان بود.  میگویند دو طایفه مهم در اطراف کوه هیمالیا زندگی میکردند که مرتب در جنگ و ستیز با یکدیگر بودند.  به محض آنکه تنی چند از این طایفه در درگیری ها بقتل میرسید، آن دیگری آماده میشد تا برای انتقام ضربه مهلک تری
 
اوایل دهه شصت تنها شامپوی موجود ، شامپوی خمره ای زرد رنگ داروگر بود .تازه آن را هم باید از مسجد محل تهیه می کردیم و اگر شانس یارمان بود و از همان شامپو ها یک عدد صورتی رنگش که رایحه سیب داشت گیرمان می آمد حسابی کیف می کردیم .
سس مایونز کالایی لوکس به حساب می آمد و پفک نمکی و ویفر شکلاتی یام یام تنها دلخوشی کودکی بود.
صف های طولانی در نیمه شب سرد زمستان برای 20 لیتر نفت !بگو مگو ها سر کپسول گاز که با کامیون در محله ها توزیع می شد ، خالی کردن گازوئیل
خاطرم نیست هوای آن‌روزهای خرداد ماه هوایی بهاری بود یا گرم و تابستانی، اما دلهای ما مالامال از عطر شکوفه‌های بهاری بود که تو گرمابخشش بودی. آن روزی‌های خردادماه که تو می‌آمدی و ما چه خوش بودیم از آمدنت. همان روزهایی که یاران دبستانی‌مان فارق از هر زنده باد و مرده باد و هراس از دردها و آسیب‌های چوب الف بر سرشان بازهم یکدیگر را یاد می‌کردند و دست در دست هم و یک صدا،  ایران، آن مرز پرگهر را فریاد می‌زدند. وقتی تو آمدی جملگی سبز شدیم، اینجا د
فصل های پیش از اینم ابر داشت
بر کویرم بارشی بی صبر داشت
پیش از اینها آسمان گلپوش بود
پیش از اینها یار در آغوش بود
اینک اما عده‌ای آتش شدند
بعد کوچ کوه ها آرش شدند
از بلند از حلق آویزها
قلب‌های مانده در دهلیزها
بذرهایی ناشناس و گول و گند
از میان خاک و خون قد می‌کشند
بعضی از آنها که خون نوشیده‌اند
ارث جنگ عشق را پوشیده‌اند
عده‌ای حسن القضاء را دیده اند
عده‌ای را بنزها بلعیده اند
بزدلانی کز هراس ابتر شدند
از بسیجی‌ها بسیجی تر شدند
ای بی جان ه
فروش تپاله برای چاپ لغت‌نامه دهخدا
لغت‌نامه دهخدا مهم‌ترین کتاب مرجع است که در دوره‌ی معاصر به زبان فارسی نوشته شده است. اندیشه‌ی تولید این کتاب مرجع در جریان جنگ جهانی اول به ذهن دهخدا آمد. عقب‌ماندگی کشور ما از دیگر کشورها و آسیب‌هایی که از قدرت‌های بزرگ می‌دیدیم، دهخدا را به این نتیجه رساند که باید آگاهی مردم را افزایش داد. به نظر او برای افزایش آگاهی مردم نخست باید معنی لغت‌ها را به آن‌ها آموزش داد.
دهخدا از همان روزی که این اندیش
فراق خویش و دلتنگی، نه داستان امروز، که حکایت پایا عاشقان است؛ دردی که شاعران رمان کرده اند و نویسندگان بوسیله نثر کشیده اند. آنکه هواخواه بوده در هر زمان برای قدرت پهلو دلتنگی راهی روشن کرده و به زناشویی معشوق روان است. در این میان، روزنامه نگاری یکی از وضع های فراموش شده وصل و عاشقی ست که این روزها با حیات تکنولوژی و گوشی های هوشمند، کمینه کسی به سراغ آن می جوی. در ادامه، معرفی کردن تاریخچه «پریدخت، مراسلات پاریس طهران»، کتابی درباره دلتن
فراق یار و دلتنگی، نه داستان امروز، که حکایت پایا عاشقان است؛ دردی که شاعران شعر کرده اند و نویسندگان به نثر کشیده اند. آنکه خواستار بوده در هر زمان بخاطر قدرت بر دلتنگی راهی هویدا کرده و به وصال معشوق رسیده است. در این میان، نامه نگاری یکی از روش های فراموش شده وصل و عاشقی ست که این روزها با حیات تکنولوژی و گوشی های هوشمند، اندک کسی به سراغ آن می رود. در ادامه، معرفی کتاب «پریدخت، مراسلات پاریس طهران»، کتابی درباره دلتنگی و بی تابی های یک عا
نقل از سایت شیعه نیوز ضمنا تطبیق حدیث با افراد نام برده شده نظر این سایت نیست صرفا عین بیان مطلب شده است .
از میان روایات بیانگر رویدادهای آخرالزّمان دو روایت یافت می شوند که به دو فرمانروای کوتاه قد اشاره می کنند.نخستین، روایتی است که در آن به حَمَد پسر عیسی آل خلیفه فرمانروای کنونی بحرین اشاره شده است.
امیرالمومنین، پسر حضرت ابوطالب (علیهما
السّلام)، در بیان نشانه های قیام قائم(علیه السّلام)، فرمود: ... مردم به
بدترین حال باز می گردند. پس، د
زیبایی‌های گمشده شهر تهران
روزگاری تهران بود و انارهایش، باغ‌هایش، هوای دلچسب کوهپایه‌ایش و… یاد بچگی‌ها بخیر. محله دروس خونه‌ها ازشون آب قنات بیرون می‌زد، توی جوی آب کنار خیابان به‌جای کیسه زباله و موش و… آب بود؛ فقط آب، آب زلال و شفاف. تهران به زیبایی و تمیزی معروف بود و به سرسبزی و باغ‌هایفراوان. تهران به آدم‌های با‌مرام و لوطی‌منش شهرت داشت؛ آدمایی که توی اتوبوس‌های شلوغ سوار می‌شدند و تازه جاشونو همیشه به مسن‌تر‌ها و یا ز
سازه پارچه ای یا سازه چادری

اگرچه
پوشش سرپناه‌ها در دوران کهن و یا خیمه‌ها و چادرهای اقوام کوچ‌نشین در روزگاران
گذشته را می‌توان مبنایی برای کسب ایده در طراحی سازه پارچه ای دانست، لیکن این گزینه از صنعت ساختمان از دهه
1960 پا به عرصه گذارد و از دهه1970 میلادی به‌طور جدی کاربرد وسیعی بخصوص در
بناهای ورزشی بدست آورد.

(مقاله) این پوشش‌ها با داشتن خواص منحصربه‌فرد خود توانسته
جسارت خاصی را به طراحان و معماران دنیا ببخشد تا آن‌ها بتوانند با خ
سازه پارچه ای یا سازه چادری

اگرچه
پوشش سرپناه‌ها در دوران کهن و یا خیمه‌ها و چادرهای اقوام کوچ‌نشین در روزگاران
گذشته را می‌توان مبنایی برای کسب ایده در طراحی سازه پارچه ای دانست، لیکن این گزینه از صنعت ساختمان از دهه
1960 پا به عرصه گذارد و از دهه1970 میلادی به‌طور جدی کاربرد وسیعی بخصوص در
بناهای ورزشی بدست آورد.

(مقاله) این پوشش‌ها با داشتن خواص منحصربه‌فرد خود توانسته
جسارت خاصی را به طراحان و معماران دنیا ببخشد تا آن‌ها بتوانند با خ
 
روز 13 آبان، یادآور حوادث مهمی است که در شکل گیری انقلاب اسلامی و بیرون راندن مظهر استکبار یعنی آمریکا از ایران نقش اساسی داشتند. در روز 13 آبان 1343، مأموران رژیم شاه، حضرت امام خمینی(ره) را در قم دستگیر و به دستور آمریکا، به ترکیه تبعید کردند. در روز 13 آبان 1357، دانش آموزان تهرانی در اعتراض به دخالت های آمریکا در ایران، راه پیمایی کردند، ولی دژخیمان رژیم شاه، به آنان حمله کرد و آنان را به خاک و خون کشید. در روز 13 آبان 1358، دانشجویان مسلمان پیرو خ
 
پس از مقدمه اولین بخش کتاب  ازقصه تامثل ، " درآمدی برمثل وحکمت و پیشینه ی جمع آوری آنها " نام دارد که دربردارنده ی مفاهیم گوناگون, پیرامون #مثل و #حکمت می باشد.این قسمت با ارائه ی تعاریف لغوی و اصطلاحی " مثل " و تعاریف ادبا و دانشمندان #مسلمان و مغرب زمین از این مقوله آغاز می شود که از آن میان, تعریف #لرد_راسل انگلیسی درخور توجه است. وی دراین باره می گوید :" مثل, زاده ی فکر یک جمع و نادره گویی یک فرد است." (ص ۱۴)در ادامه به منشاء پیدایش مثلها و تاریخچ
گسترش ضرب المثل از دل برود هر آنکه از دیده برفت+عکس پروفایل

 سایت تفریحی » کد تولز ابزار وبلاگ » سایت سرگرمی
در این پست از سایت کد تولز انشا ضرب المثل از دل برود هر آنکه از دیده برفت و گسترش از دل برود هر آنکه از دیده برفت,  داستان و مفهوم یا ریشه ضرب المثل از دل برود هر آنکه از دیده برفت به طور مفصل همرا با بازنویسی به صورت جامع مطالعه می کنیم.
سوالات و موارد بررسی شده شامل موضوعات:
گسترش از دل برود هر آنکه از دیده برفت
معنی شعر از دل برود

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها